زنده یاد شاملو

 

ده سال از گذارش گذشت «و ما همچنان دوره می کنیم شب را و روز را. هنوز را» در سوگ اوییم چون او بی تمسک به چیزی جز انسانیت انسانی خویش شجاعانه زیست و شجاعانه نوشت. و به گفته ی نیچه که در توصیف زرتشت خود می گفت:« هیچ قی ای به دهان نداشت » شاملو نیز چنان بود. به یاد دارم زمانی که داستان کاوه آهنگر حکیم توس را نقد به روز کرد .چه طوفانی بپا شد. کمتر کسی به کنه گفتارش رسید .بیشتر با تعصبی کور کورانه بر او تاختند . هم چون جوانان متعصبی که برای خود نمایی سر گذر تعصب همگان را میکشند وبا رهگذران غریب ستز می کنند.

 استاد ادبیات فارسی  دانشگاه تهران دکتر فرشید ورد در یک مصاحبه گفت: من نخواندهام که این آقاچه نوشته است. فقط میدانم به فردوسی اهانت کرده است. اخوان ثالث که زمانی یار بود و شعر برایش می نوشت در« مجله آدینه یا دنیای سخن » آ ن روز ها طی مصاحبه ای در این مورد گفت: « ...شاملو همیشه به دنبال ایجاد جنجال و هیاهوست... از شخصی پرسیدند :اخوان کیست گفت: آنکه«آخر شاهنامه را نوشت . گفتند : شاملو کیست: گفت آنکه اول و آخر شاهنامه را نوشت» .به عبارتی من ستودم شاملو طومارش رابست 

 می خواهم بگویم حتا آن یار بزرگوار هم به کنه آن نقد راه نیافت .چه رسد به سیاستمداری چون عطا مهاجرانی که ماه ها در مقاله ای پاورقی صفحه ی دوم روزنامه ی اطلاعات آن روزها با عنوان«در گزند گردباد» به دفاع از فردوسی پرداخت.بی آنکه درکی از گفتارشاملو داشته باشند همگان به عناوین مختلف به او تاختند.

این کاملآ طبیعی ست که هنرمندان پیشتاز از عصر خود جلوتر باشند و از آسیب زمانه درامان نمانند. آنان که برای دلشان می نویسند و می سرایند و می سازندو ...در امان نیستند .چه رسد به شاملو که هیچگاه ازمرگ نهراسید... همواره راستی وانسانیت را سرود .در برابرهیچ کس سر خم نکرد. ۲ / ۵ / ۸۹